• صفحه اصلی
  • مرور
    • شماره جاری
    • بر اساس شماره‌های نشریه
    • بر اساس نویسندگان
    • بر اساس موضوعات
    • نمایه نویسندگان
    • نمایه کلیدواژه ها
  • اطلاعات نشریه
    • درباره نشریه
    • اهداف و چشم انداز
    • اعضای هیات تحریریه
    • همکاران دفتر نشریه
    • اصول اخلاقی انتشار مقاله
    • بانک ها و نمایه نامه ها
    • پیوندهای مفید
    • پرسش‌های متداول
    • فرایند پذیرش مقالات
    • اخبار و اعلانات
  • راهنمای نویسندگان
  • ارسال مقاله
  • داوران
  • تماس با ما
 
  • ورود به سامانه
  • ثبت نام
صفحه اصلی فهرست مقالات مشخصات مقاله
  • ذخیره رکوردها
  • |
  • نسخه قابل چاپ
  • |
  • توصیه به دوستان
  • |
  • ارجاع به این مقاله ارجاع به مقاله
    RIS EndNote BibTeX APA MLA Harvard Vancouver
  • |
  • اشتراک گذاری اشتراک گذاری
    CiteULike Mendeley Facebook Google LinkedIn Twitter
فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی
مقالات آماده انتشار
شماره جاری
شماره‌های پیشین نشریه
دوره دوره 2 (1396)
شماره شماره 12
شماره شماره 11
شماره شماره 10
شماره شماره 8
شماره شماره 9
شماره شماره 7
شماره شماره 6
شماره شماره 5
شماره شماره 4
شماره شماره 3
قنبری, محی الدّین. (1395). انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء. فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی, 2(5), 89-100.
محی الدّین قنبری. "انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء". فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی, 2, 5, 1395, 89-100.
قنبری, محی الدّین. (1395). 'انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء', فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی, 2(5), pp. 89-100.
قنبری, محی الدّین. انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء. فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی, 1395; 2(5): 89-100.

انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء

مقاله 5، دوره 2، شماره 5، بهار 1395، صفحه 89-100  XML اصل مقاله (2.34 MB)
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسنده
محی الدّین قنبری*
استادیار عرفان اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور
تاریخ دریافت: 12 بهمن 1395،  تاریخ پذیرش: 12 بهمن 1395 
چکیده
باعثات یا انگیزه‌های عطّار نیشابوری در نگارش تذکرة الأولیاء به خامه خود او شمرده شده‌اند. بررسی این انگیزه‌ها، کوشش او را در روی آوردن به سوی خدا و دوستانش و برخورداری اخروی نشان می‌دهد. از سویی دیگر جایگاه والای سخن پیران و پیشروان طریق نزد عطّار، رغبتی درونی و اشتیاقی روشن در او ایجاد کرده و چه بسا همین ایمان و دلدادگی‌اش به سودبخشی سخن عارفان دست‌کم سبب درخشش تذکره او در میان دیگر تذکره‌ها از 800 سال پیش تا کنون شده باشد.
کلیدواژه‌ها
عطّار نیشابوری؛ تذکرةالأولیاء؛ عرفان اسلامی؛ ج تصوّف
اصل مقاله

خراسان، مشرق بلاد اسلامی در سده‌های طلایی تمدّن اسلامی و به‌خصوص نیشابور شهر درخشنده این سرزمین از دیرباز به امتیازهایی گونه‌گون شهره بود؛ یکی از این امتیازها که می‌توان برای این شهر برشمرد پیروزی و برجستگی در تصنیف انواع آثار در علوم اسلامی است؛ امتیازی که تاکنون چنان که شایسته مدارس اسلامی نیشابور به‌خصوص در سده‌های چهارم تا ششم است بدان پرداخته نشده است. بنا بر اطلاعات موجود، تذکره نگاری آن هم تذکره‌های عارفان از قرن چهارم با کتابی به نام عقلاء المجانین* آغاز می‌شود. پس از او شیخ شافعی، ابوعبدالرحمن سُلّمی، ازدی نیشابوری (د 412 ق) طبقات الصوفیه را به زبان تازی می‌نگارد و پس از او در هرات خواجه عبدالله انصاری (د 481 ق) با توجّه به کار ابوعبدالرحمن سلّمی، طبقات الصوفیه او را به همان نام به زبان پارسی بازنگاری و تکمیل می‌کند. و دیگر در اوج همه اینها شیخ عطّار فریدالدین محمد نیشابوری (مقتول در نیمه اوّل قرن هفتم) با توجّه به تذکره‌های خراسان و غیر خراسان، گزارشی دیگر به زبان فارسی از دوستان خدا و سالکان راه، پیش روی نهاده است. از تذکره‌های غیر خراسان یکی از همه مهمتر تذکرة حلیة الأولیاء از ابونعیم اصفهانی (د430ق) است که دکتر محمد استعلامی مصحّح تذکرة عطّار احتمال می‌دهد عطّار از تذکرة خواجه عبدالله انصاری خبری هم نداشته ولی از این تذکره ابونعیم اصفهانی گاه با اندکی مبالغه بهره برده است.(عطّار، 1366: مقدّمه، پانزده) اکنون پرسش گفتار پیش رو این است که انگیزه عطّار از یادکرد نقد حال و بیان اقوال سالکان و واصلان راه دوستی حق چه بوده است؟

عطّار خود در مقدّمة تذکرة الاولیاء، انگیزه خود را از نگارش کتاب یاد کرده است. توصیف و تصنیف و بازاندیشی در انگیزه‌های عطّار و تحلیل و نقد آنها می‌تواند اکنون بوی خوش اندیشه و احساس این مهراد را به مشاممان برساند و از سوی دیگر با گذشت نزدیک به 800 سال از نگارش این کتاب، این پرسش را پاسخ دهد که آیا انگیزه‌هایی که عطّار را وادار به نگارش این سترگین نُبی کرد هم اکنون هم معنادار و سود بخش است؟

 

 

  1. سنای سخن پیران و پیشروان در چشمان عطّار

عطّار در ابتدای تذکرة الاولیاء با نقلی از یکی از مشایخ چنان می‌نماید که برخی از این افراد که ترجمانی از حال و قالشان به دست می‌دهد کمتر از انبیاء نبوده‌اند که پیامبر فرمود علماء اُمتّی افضل من انبیاء بنی‌اسرائیل؛ ولی با وجود این درجه از شرافت و فخامت، رتبة سخنان ایشان را پس از سخن خدا و اخبار و روایات دانسته و به این ترتیب چهارچوب و جایگاه و پرتو آن را در ظلّ و ذیل شریعت می‌گنجاند.

پس از این ترتیب در همان مقدّمه می‌آورد که این مشغول بودن به سخنان و شنیدن اقوال راهبران و راهیان کمترین سعادت و عنایتی است که می‌توان در نظر داشت و در بیان اهمیّت آن می‌گوید:

«چون از قرآن و اخبار گذشتى، هیچ سخن بالاى سخن مشایخ طریقت نیست- رحمهم اللّه- که سخن ایشان نتیجه کار و حال است نه ثمره حفظ و قال، و از عیان است نه از بیان، و از اسرار است نه از تکرار، و از علم لدنّى است نه از علم کسبى؛ و از جوشیدن است نه از کوشیدن، و از عالم «ادّبنى ربّى» است نه از جهان «علّمنى ابى»؛ که ایشان ورثه انبیاءاند- صلوات الرّحمن‏ علیهم اجمعین» (عطّار، 1366: 5)

اگرچه سخن روشندلان برای او بزرگ است، فروتنی عطّار هم در همین مقدّمه‌ای که بر تذکره نگاشته، پیدا است؛ او بلندای سخن این بلند همتان را مانع آن می داند که شرحی از خود در سخن ایشان بیاورد و تنها به نیّت دورکردن خیال نااهلان به گونه‌ای مختصر گاه سخن خود را در ردیف ایشان آورده است:

سخن خود در میان سخن ایشان آوردن، ادب ندیدم و ذوق نیافتم. مگر جایى اندک اشارتى براى دفع خیال نامحرمان و نااهلان کرده آمد.(همان)

  1. انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الاولیاء

چنانچه امروز در ادبیّات رایج میان ایرانیان واژه عربی «باعث» به معنای انگیزه (دهخدا، 1336: ذیل باعث) شناخته شده نیست، عطّار نیز از واژه «انگیزه» در آثار خود استفاده نکرده است. او در ابتدای تذکرة الاولیاء بواعث یا انگیزه‌های خود را یکی پس از دیگری برمی‌شمرد. در اینجا به همان ترتیبی که او انگیزه‌هایش را یادکرده، در نظر گرفته؛ سپس به دسته‌بندی و تحلیل آنها پرداخته خواهد شد:

2-1. درخواست دیگران:

نخستین انگیزه عطّار، رغبت درخواست برادران دینی او بود که از او به تعبیر خودش «التماس می‌کردند».(عطّار، 1366: 6) اینکه عطّار پیش از همه انگیزه‌ها این مورد را یاد کرده نشان می‌دهد که همچون بسیاری از مؤلّفان و مصنّفان زمان خود تکلیف پاسخ دادن به درخواست دیگران را در نظر داشته است. بسیاری از کتاب‌های ارزنده پیشین مانند کشف المحجوب هجویری یا گلشن راز شبستری با سؤال و درخواست همراهان و همگنان همان عالمان و فرهیختگان نگاشته شده است.

2-2. یادگار روانشاد عطّار نیشابوری:

اینکه عطّار می‌خواهد از او یادگاری بماند نه برای فخرفروشی و خودبزرگ‌خواهی او است بلکه او می گوید:

«دیگر باعث، آن بود تا از من یادگارى ماند تا هر که برخواند از آنجا گشایشى یابد، مرا به دعاى خیر یاد دارد. بود که سبب گشایش او، مرا در خاک گشایش دهند.»(همان) در اینجا هم عطّار از یادگار گذاشتن این گوهر گران، رحمت خواستن دیگران از خدای مهربان برای او پس از درگذشتش را در نظر دارد؛ خدای جان و روانش را شاد و گرامی دارد!

2-3. بهره‌برداری از سخن مردان خدا:

عطّار با نقل حکایتی از ابوعلی دقّاق نیشابوری (قرن چهارم و پنجم) دو فایده برای شنیدن سخن مردان ذکر می‌کند؛ یکی تقویت همّت طالبان و دیگری فروشکستن باد دماغ و ادعاهای بیهوده.( همان) او گفتاری را شاهد می‌آورد:

قال الشّیخ محفوظ - رحمة الله-: «لا تزن الخلق بمیزانک و زن نفسک بمیزان الموقنین لتعلم فضلهم و افلاسک». همین عبارت 200 سالی پیشتر از عطّار در طبقات الصوفیه ابوعبدالرحمن سلّمی و حلیة‌الاولیاء ابونعیم اصفهانی نیز آمده است، با این تفاوت که آن دو پیشتر به جای «موقنین»، «مؤمنین» را استفاده کرده‌اند.1 (سلّمی،1424ق:212، اصفهانی، 1423ق:375)

یعنى خلق را به ترازوى خود وزن مکن، امّا به ترازوى مردان راه، خود را بسنج تا بدانى فضل ایشان و افلاس خود. دیگر آنکه جالب آن است که عطّار «موقنین»(یقین‌آوردگان) را به «مردان» در زبان پارسی برگردانده است و به این ترتیب عطّار هم رتبه این مردان را که ناقل سخنانشان است، بالا برده و بر قداست ایشان افزوده است.

پی‌گیری حکایت ابوعلی دقّاق در منابع دیگر، دیگر باعث، آن بود که شیخ ابو على دقّاق را گفتند- رحمه اللّه- که: «در سخن مردان شنیدن هیچ فایده هست، چون بر آن کار نمى‏توانیم کرد؟». گفت: «بلى. در وى دو فایده هست: اوّل آن که اگر مرد طالب بود، قوى همّت گردد و طلبش زیادت شود. دوم آن که اگر در خود دماغى بیند، آن دماغ فروشکند. و دعوى از سر بیرون کند و نیک او بد نماید و اگر کور نیست [خود مشاهده کند].

2-4. امداد سالکان و تقویت دل ایشان:

عطّار باز با نقلی دیگر افزوده است « که جنید را گفتند- رحمة الله علیه- که: «مرید را چه فایده بود در این حکایات و روایات؟». گفت: «سخن ایشان لشکرى است از لشکرهاى خداى- عزّ و جلّ- که بدان مرید را، اگر دل‏شکسته بود، قوى گردد و از آن لشکر مدد یابد» و حجّت این سخن آن است که حق- تعالى- مى‏فرماید که: «وَ کُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ، ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ». ما اى محمّد! قصّه گذشتگان با تو مى‏گوییم تا دل تو بدان آرام گیرد و قوى شود.(عطّار، تذکرة الاولیاء، ص7)

وعقول و منطقی این است که اگر فوایدی برای شنیدن سخن مردان خدا درنظر بگیریم این بند را که عطّار به عنوان باعثی دیگر آورده در کنار موارد پیشین سومین فایده توجّه به سخن این مجربان راه خدا انگاریم و جدا در نظر گرفته نشود.

2-5. رحمت‌خواهی با یاد صالحان:

عطّار در ادامه فرموده است:

«دیگر باعث، آن بود که خواجه انبیا- علیه الصّلاة و السّلام و التّحیّة- مى‏فرماید که: «عند ذکر الصّالحین تنزّل الرّحمة». اگر کسى مایده‏یى نهد که بر آن رحمت بارد، تواند بود که او را از آن مایده، بى‏فایده بازنگردانند.»(همان)

روشن است که این نیز از فواید دیگر شنیدن سخن عارفان است.

2-6. بهره‌گیری از ارواح مقدّس:

او استمداد را دیگر انگیزه خود از ارواح مقدّس یاد شده، می‌داند تا پیش از فرارسیدن مرگش در سایه دولتی قرار گیرد.( همان)

2-7. نزدیک شدن به عارفان:

چنانکه پیشتر بیان شد عطّار پس از قرآن کریم و احادیث، سخنی را بهتر از سخن این رادان و شریفان نمی‌داند پس در بندی دیگر انگیزهاش را از نگاشتن تذکره حال و بیان اقوال ایشان چنین بیان کرده است:

«خود را بدین شغل درافگندم تا اگر از ایشان نیستم، بارى خود را با ایشان تشبّه/تشبیه کرده باشم‏ که «من تشبّه بقوم فهو منهم».(همان) این انگیزه را می‌توان هدفی دیگر از اهداف او در نگارش تذکره دانست.

2-8. احسان و عام شدن ذکر حقّ و اهلش:

عطّار بهره بردن از قرآن و اخبار را منوط به آشنایی با علم لغت و تصریف و امثال آنها می‌داند و در ادامه می‌افزاید که این سخنان، شرح همان قرآن و روایات است و خاص و عام می‌توانند از آن بهره بردارند و همین جا اضافه کرده اگرچه بیشتر به زبان تازی بوده به پارسی برش گردانده تا احسان و انعامش فزونی گیرد.(ر.ک: همان)

 2-9. بهره از دیگر آثار ناشناخته شنیدن این سخنان در وجود آدمی:

عطّار در اینجا با دکر نمونه‌ای از اثر کردن سخنان که برای همگان کم یا بیش تجربه شده، می‌گوید چنانکه به سخنی سال‌ها از کسی کینه‌ای و اثر ناشایستی در انسان ایجاد می‌شود این سخن‌های خوب هم اثر دارند و به همین امید این را نگاشته است.
                                                                                                   (ر.ک: همان: ص 7و8)

2-10. میل قلبی عطّار به تذکره نویسی:

عطّار در اینجا میل قلبی خود را عاملی برای نگارش تذکره اولیا عنوان کرده است:«دیگر باعث، آن بود که دلى داشتم که جز این سخن نمى‏توانستم گفت و شنید، مگر به کره و ضرورت و ما لا بدّ. لاجرم از سخن ایشان وظیفه‏یى ساختم اهل روزگار را.»(همان)

 

2-11. ورد و ذکر ساختن سخن عارفان:

فرید روزگار در اینجا حکایتی را شاهد آورده که سخن عارفان را می‌توان ورد و ذکر خود کرد و از غفلت دور بود:

«دیگر باعث، آن بود که امّام یوسف همدانى- رحمة اللّه- را پرسیدند که: «چون این روزگار بگذرد و این طایفه روى در نقاب توارى آرند، چه کنیم تا به سلامت بمانیم؟» گفت: «هر روز هشت ورق از سخن ایشان مى‏خوانید». پس وردى ساختن، اهل غفلت را، فرض عین دیدم.»

2-12. دوستی عارفان و دورخواهی از دکانداران:

عطّار خود از چنین گفته که از کودکی دوستی این مردم را در دل داشته و در روزگار خود مدعیانی دیده و خواسته که با نگارش این تذکره میزان و معیاری به دست دهد و بین بهروزان و شب‌پرستان فرقی نهد. «اهل دل، چون کبریت احمر عزیز شده‏اند کما قال الجنید للشّبلى- رحمهما اللّه-: «إذا وجدت من یوافقک على کلمة ممّا تقول، فتمسّک به» جنید، شبلى را گفت: اگر در همه عالم کسى را یابى که در یک کلمه از این که مى‏گویى موافق تو بود دامنش گیر.»

2-13. سعادت یادداشت دولتیان:

عطّار در اینجا هم انگیزه‌ای دیگر و هم وجه تسمیه کتاب را برای خواننده بیان کرده است؛ «دیگر باعث، آن بود که چون مى‏دیدم که روزگارى پدید آمده است که الخیر شر، و اشرار النّاس اخیار النّاس را فراموش کرده‏اند، تذکره‏یى ساختم اولیاء را، و این کتاب را «تذکرة الاولیاء» نام نهادم تا اهل خسران روزگار، اهل دولت را فراموش نکنند و گوشه‏نشینان و خلوت گرفتگان را طلب کنند و با ایشان رغبت نمایند، تا در نسیم دولت ایشان به سعادت ابدى پیوسته گردند.»(عطّار، 1366: 9)

2-14. حقیقت‌گرایی و یادکرد آخرت:

عطّار در این بند از بیان انگیزه‌هایش، چهار عامل را در پردازش این اثر موجّه می‌داند:

2-14-1. سرد کردن دنیا بر دل مردم

2-14-2. ملازمت دائمی آخرت در خاطر

2-14-3. پدید آوردن دوستی حقّ در دل مردم

2-14-4. زاد راه ساختن برای آخرت در اثر شنیدن این سخنان

او سپس برای توجّه به اثربخشی موارد یاد شده، علاقه خود را به این سخنان با بیانی شیوا نشان داده است:

«توان گفتن که این کتابى است که مخنّثان را مرد کند و مردان را شیرمرد کند و شیرمردان را فرد کند و فردان را عین درد گرداند. و چگونه عین درد نگرداند؟ که هر که این کتاب- چنان که شرط است- برخواند و بنگرد، آگاه گردد که این چه درد بوده است در جان‌هاى ایشان، که چنین کارها و از این شیوه سخنها از دل ایشان به صحرا آمده است!

و من یک روز پیش امّام مجد الدّین محمّد خوارزمى- رحمة اللّه علیه- درآمدم. او را دیدم که مى‏گریست. گفتم که: «خیرست!» گفت: «زهى اسفهسلاران که در این امّت‏ بوده‏اند، که به مثابت انبیاءاند- علیهم الصّلاة و السّلام- که: «علماء امّتى کانبیاء بنى اسرائیل». پس گفت: «از آن مى‏گریم که دوش گفته بودم که: خداوندا! کار توبه علّت نیست. مرا از این قوم گردان یا از نظّارگیان این قوم، که قسمى دیگر را طاقت ندارم. مى‏گریم، بود که مستجاب شده باشد».(عطّار، 1366:صص10-9)

2-15. برای شفاعت خواهی روز قیامت:

عطّار نگارش این کتاب را بهانه‌ای خواسته برای آنکه در رستاخیز، شفیع و میانجی او شوند:«دیگر باعث، آن بود که تا فرداى قیامت نظرى به شفاعت در کار این عاجز کنند. و مرا چون سگ اصحاب الکهف، اگر همه با استخوانى [بود]، نومید بازنگردانند.»(همان)

می‌توانیم مجموع انگیزه‌های عطّار را در نگارش تذکرة الاولیاء یک جا ببینیم و به دسته‌بندی، تحلیل و نقد آنها بپردازیم:

2-1. پاسخ به درخواست برادران دینی

2-2. یادگار روانشاد عطّار نیشابوری

2-3. بهره‌برداری از سخن مردان خدا

2-4. امداد سالکان و تقویت دل ایشان

2-5. رحمت‌خواهی با یاد صالحان

2-6. بهره‌گیری از ارواح مقدّس

2-7. نزدیک شدن به عارفان

2-8. احسان به مردم با عام شدن ذکر حقّ و اهلش

2-9. بهره از دیگر آثار ناشناخته، شنیدن این سخنان در وجود آدمی

2-10. میل قلبی عطّار به تذکره نویسی

2-11. ورد و ذکر ساختن سخن عارفان

2-12. دوستی عارفان و دورخواهی از دکانداران

2-13. سعادت یادداشت دولتیان

2-14. حقیقت‌گرایی و یادکرد آخرت

2-15. برای شفاعت‌خواهی روز قیامت

  1. تحلیل و نتیجه‌

- توجّه عطّار بیش از هر انگیزه، برخورداری از معنویّت و سودبخشی اخروی ناشی از شنیدن سخنان عارفان در سلوک است.

-          انگیزه های شخصی و درونی عطّار علاوه بر باطن‌گرایی این کار، عبارتند از: علاقه و میل قلبی عطّار به تذکره نویسی، برخورداری از شفاعت و از خود یادگاری برجای گذاشتن برای مورد رحمت قرار گرفتن. شوق عطّار در درخشش این کار و دلنشینی‌ای که از خود بر جای گذاشته به طور قطع مؤثر بوده است.

-          عطّار موارد متعدّدی را به عنوان فوائد یا آثار شنیدن یا خواندن سخن مردان خدا در نظر داشته که آنها را جدای از هم بیان کرده است. این موارد عبارتند از: امداد سالکان و تقویت دل ایشان و رحمت‌خواهی با یاد صالحان، بهره‌گیری از ارواح مقدّس و نزدیک شدن به عارفان

-          عطّار در بیان انگیزه‌های خود همچون نامنظم بودن ترتیب تذکره عارفان نظم و ترتیبی را در نظر نگرفته است.

بررسی انگیزه‌های عطّار در نگارش تذکرة الأولیاء خود روزنه‌ای به شناخت او از بیان و سخن او و تذکره‌ای برای یادداشت و گرامی داشتش است؛ در یک گزاره می‌توان چنین نتیجه گرفت که مهمترین نیّت و انگیزه مشتاقانه عطّار نیشابوری در نگارش تذکره، قرب و نزدیکی به خدا و دوستان او بوده و چشم انداز آخرت‌گرایی در پیش چشمان روشنش تابناک‌ترین نقش را داشته است.

 

پی‌نوشت‌ها

 

1-   پس از عطّار هم خواجه محمّد پارسا این عبارت را به این صورت از قول بعضی مشایخ آورده است:
« لا تحرن الخلق بمیزانک و زن نفسک بمیزان الصّدیقین لتعلم فضلهم و أفلاسک». (پارسا، خواجه محمّد، قدسیه،‌ به کوشش طاهری عراقی‌تهران،‌طهوری،‌1354:ص5) در این نقل‌ها گویی هر چه گذشته است میزان و معیار دشوارتر شده است و از « مؤمنین» به « موقنین» و بالاخره به «صّدیقین».

مراجع
  1. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، (1423ق.)، حلیة الاولیاءو طبقات الأصفیاء، بیروت: دارالکتب العلمیة، چاپ دوم.
  2. پارسا، خواجه محمد،(1354)، قدسیه، به کوشش طاهری عراقی، تهران: طهوری.
  3. دهخدا، علی اکبر،(1336)، لغت‌نامه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
  4. سلمی، (1424ق.)، طبقات الصوفیه، بیروت: دارالکتب العلمیة.
  5. عطّار نیشابوری، فریدالدین محمد، (1366)، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران: چاپ پنجم.
آمار
تعداد مشاهده مقاله: 788
تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 240
صفحه اصلی | واژه نامه اختصاصی | اخبار و اعلانات | اهداف و چشم انداز | نقشه سایت
ابتدای صفحه ابتدای صفحه

Journal Management System. Designed by sinaweb.